خلاصه کتاب from start-up to grown-up

کتاب مهارت رهبری

صاحب یک کسب‌وکار هستید؟ تبریک می‌گوییم! شما موفق شدید بیزنس خودتان را راه‌اندازی کنید. یکی از مزایای راه‌اندازی کسب‌وکار این است که دیگر مدیر بالا سری ندارید! اما از طرف دیگر: این یعنی باید خودتان یاد بگیرید که چطور به‌خوبی مدیریت کنید.

در کتاب from start-up to grown-up هشت ایده کلیدی را یاد می‌گیریم که مهارت‌های مهم رهبری در استارتاپ هستند. مخصوصا اگر به فکر توسعه و اسکیل آپ کسب‌وکارتان هستید. برای خواندن خلاصه این کتاب با فزایش همراه باشید.

خلاصه کتاب مشخصات کتاب

  • عنوان کتاب from start-up to grown-up
  • زیر عنوان: مهارت رهبری‌تان را توسعه بدهید، تا بتوانید کسب‌وکارتان را توسعه دهید.
  • نویسنده: Alisa cohn
  • نسخه اصلی: ۲۸۰ صفحه

معرفی کتاب

هر چقدر که استارتاپ شما بزرگتر شود و رشد کند، به همان میزان باید مجموعه مهارت‌‌هایتان را رشد و ارتقا بدهید. اما نگران نباشید! قرار نیست یکباره همه چیز را درست کنید. شما می‌توانید همزمان با کسب‌وکارتان پیش بروید و در کنار رشد آن، خودتان هم رشد کنید.

این کتاب ابزارهای کاربردی و تست شده برای بهبود مهارت‌های رهبری در اختیارتان می‌گذارد؛ که می‌توانید در مراحل رشد کسب‌وکارتان از این ابزارها استفاده کنید. بخشی از موضوعات اصلی کتاب به شرح زیر هستند:

  • چطور خودمان، شریک‌مان و کارکنان سازمان را شاد و با انگیزه نگه داریم.
  • چطور مرور موفقیت‌های گذشته، به رشد شما در آینده کمک می‌کند.
  • چطور اضافه کردن چند عادت ساده، یک رهبر بهتر از شما می‌سازد.
  • چرا شراکت هم‌بنیان‌گذارها به مرحله پیش‌نیاز و شناخت قبلی نیاز دارد.

 


ایده کلیدی شماره ۱ ) روی خودآگاهی‌تان کار کنید

تصور کنید یک جلسه با اعضای شرکت برگزار کردید. اما به جای اینکه کنار آنها روی صندلی نشسته باشید، بالای میز کنفرانس هستید و یک بلندگو هم دستتان است! این تصور چندان هم تخیلی نیست. وقتی شما رئیس هستید هر چیزی که می‌گویید یا هر کاری که انجام می‌دهید، در چشم اعضای تیم متفاوت بنظر می‌رسد. حتی اگر این کارها را عادی و مثل بقیه انجام دهید، موقعیت شما روی حسی که بقیه دریافت می‌کنند تاثیر می‌گذارد. مثلا اگر در طوفان فکری زیرلب یک سری ایده مطرح کنید، دیگران این ایده‌ها را به عنوان دستورکار تلقی می‌کنند!  دقیقا به همین دلیل است که باید بینش و مهارت بالایی در نحوه برقراری ارتباط با بقیه داشته باشید.

ایده کلیدی این بخش: پرورش خودآگاهی به شما کمک می‌کند هم به رهبر بهتری شوید و هم بتوانید ارتباطات بهتری با سایرین برقرار کنید. چطور؟

اول) قبل از اینکه بقیه را رهبری کنید باید با تمام دقت حواستان به خودتان باشد. رفتار و عملکرد خودتان را به دقت بررسی کنید. مثلا اگر قرار است فرهنگی در سازمان شکل بدهید باید قبل از هر چیزی خودتان در راستای همان فرهنگ رفتار کنید. خودآگاهی کمک می‌کند متوجه نقاط کور در نحوه رفتارتان بشوید.

دوم) گاهی خودتان متوجه مشکلات سازمان نمی‌شوید اما بقیه اعضا آن را می‌بینند؛ و به این ترتیب احتمال ضرر پایین می‌آید. اما اعضا در صورتی این موارد را با شما به اشتراک می‌گذارند که ارتباطات خوبی بینتان در جریان باشد.

برای خودآگاهی بیشتر تمرین کنید. برای شروع نیازی به رفع آن‌ها ندارید، هدف فقط کشف است. حواستان به نحوه برقراری ارتباط و محرک‌های خودتان باشد؛ سعی کنید آن‌ها را درک کنید و بشناسید. برای مرحله اول همین دستاورد عالی است. توصیه می‌کنیم در این موضوع مقاله ۲۰ مهارت موثر برای مدیران کسب‌وکار را بخوانید.


ایده کلیدی شماره ۲) به خودتان شک نداشته باشید

یک نگاهی به موفقیت‌های گذشته بیاندازید. دستاوردهایتان تا به امروز را مرور کنید و به خودتان شک و تردید نداشته باشید. در مسیر کسب‌وکار مواجه با دره‌ها و شکست‌های مکرر می‌تواند باعث ناامیدی شما بشود. ممکن است گفتگوهای منفی درونی داشته باشید و به خودتان و مهارت‌هایتان شک کنید. اما وجود این موانع و شکست‌ها برای رهبران طبیعی است. تفکر منفی فقط مانع عملکرد درست شما می‌شود.

ایده کلیدی این بخش: با مرور موفقیت‌های گذشته و راهی که آمدید، شک و تردید نسبت به خودتان را کنار بگذارید.

معمولا در شرایط سخت و استرس‌زا، یک تصویر منفی از خودتان دارید. اینجور وقت‌ها آدم‌ها تمایل دارند روی نقاط منفی‌شان بیشتر تمرکز کنند. راه حل ساده این است: موفقیت‌های گذشته را مرور کنید. شروع کنید از صلاحیت‌هایتان شواهد پیدا کنید. حتی یک کاغذ بردارید و همه موفقیت‌ها را به ترتیب بنویسید. داشتن یک سند از موفقیت‌ها، باعث می‌شود در شرایط سخت اعتماد به نفس‌تان دوباره برگردد.

توصیه می‌کنیم حتی منتظر فاجعه و مشکلات هم نمانید! هر روز صبح یکی دو مورد از موفقیت‌هایتان را مرور کنید. ویژگی‌های برجسته خودتان را مرور کنید و با اعتماد به نفس بیشتری روز را شروع کنید. تکرار همین مورد ساده، تاثیر مثبتی در تفکر شما و همچنین عملکرد شما خواهد داشت.


ایده کلیدی شماره ۳) داشتن روتین را دست کم نگیرید

تا حالا تنیس بازی کردن رافائل نادال را دیده‌اید؟ معروف است که رافائل قبل از هر بازی این کارها را انجام می‌دهد: نوشیدن ژل انرژی‌زا، نوشیدن آب، نوشیدنی ریکاوری. و هر بار دقیقا همین روال را با همین ترتیب انجام می‌دهد. این روتین برای رافائل مثل یک آیین است که می‌گوید: وقت آن رسیده که تمرکز کنیم و بریم سراغ بازی!

روتین‌های این‌چنینی در ورزش‌ها خیلی رایج هستند. از بیسبال بگیرید تا تنیس و… به رهبری هم درست مثل یک ورزش نگاه کنید. فکر کنید بازیکنی هستید که باید هر روز بروید و بهترین خودتان را ارائه بدهید.

ایده کلیدی این بخش: یک روتین برای روز کاری خودتان ایجاد کنید. همین کار ساده آمادگی و انگیزه شما را بالا می‌برد.

من تا به امروز فیدبک‌های ارزشمندی درباره اجرای روتین گرفته‌ام. یکی از مراجعینم به نام جویس صاحب یک اپلیکیشن سرویس‌دهنده مشتریان و مادر دو فرزند بود. او حسابی در شلوغی کار و زندگی شخصی غرق شده بود. بعد از یک ماه انجام دادن روتین، تاثیر مثبت آن را دیدیم. جویس متوجه شده بود حالا بهتر می‌تواند به امور روزانه رسیدگی کند. از طرفی بیشتر از قبل متوجه نعمت‌های ساده‌ زندگی‌اش شده بود.

correct icon گفتیم داشتن روتین صبح اهمیت بالایی دارد. حتی مطالعات نشان داده که نحوه شروع روز در عملکرد ادامه روز تاثیر مستقیم دارد. اما روتین‌تان را فقط برای صبح نچینید. مثلا اگر اواسط روز انرژی‌تان پایین می‌آید، یک محرک و برنامه برای ظهرتان هم داشته باشید. و آخرین بخش روتین مربوط به شب است. برای پایان روز فعالیت‌هایی را درنظر بگیرید که شما را از هرج و مرج و شلوغی روزتان دور کند، و کمک‌تان کند با بازتوانی انرژی برای فردا آماده شوید. فعالیت‌‌هایی مثل شرح‌حال‌نویسی، وبلاگ‌نویسی، مطالعه و… برای آخر روز عالی هستند.

وقتی که به صورت فعالانه عادات مثبت را وارد روال روزتان کنید، انگیزه بیشتری خواهید داشت؛ و می‌توانید با انرژی بیشتری در مسیر رشد استارتاپتان حرکت کنید.


ایده کلیدی شماره ۴) برای اسکیل آپ به چه مهارت‌هایی نیاز دارید؟

جاسلین فاندر یک استارتاپ در حوزه سلامت بود. با این حال خودش در زمینه پزشکی تخصص نداشت. او برای پر کردن خلا اطلاعات پزشکی، تعداد زیادی دکتر و متخصص استخدام کرد. در طول جلسات کوچینگ، جاسلین از حس نا‌امیدی‌اش برایم توضیح داد. دغدغه جاسلین این بود: بله درست است دکترهایی که استخدام کردیم تخصص بالایی دارند. اما مهارت‌های مدیریت تیم ندارند و حالا در تیم‌هایمان سردرگمی و مشکلات زیادی داریم. او دکترها را براساس مهارت تخصصی‌شان استخدام کرده بود. اما مهارت‌های نرم، پیشبرد تیم و ارتباطات بحث جداگانه‌ای بود.

ایده کلیدی این بخش: کشف کنید که برای اسکیل آپ به چه مهارت‌هایی در خودتان نیاز دارید. اما از طرفی حواستان به مهارت‌های مورد نیاز در سایر اعضای تیم هم باشد. دقت کنید که دارید استخدام را براساس چه ارزش‌هایی انجام می‌دهید.

قبل از استخدام این سوال را مرور کنید: این موقعیت شغلی قرار است چه کارهایی برای شرکت‌مان انجام دهد؟ خیلی مهم است که موقعیت شغلی را براساس نیاز کسب‌وکار تعریف کنید. آگهی‌های شغلی رایج در لینکدین را فراموش کنید و براساس مهارت و توانایی که نیاز شماست استخدام کنید. حتی ممکن است در حین این بررسی به نتیجه برسید اصلا به استخدام فرد جدید نیاز ندارید! به جایش یک نرم‌افزار می‌تواند این کار را بهتر برایتان انجام دهد. (مثلا شاید به جای استخدام دستیار، یک نرم‌افزار مدیریت زمان بیشتر به دردتان  بخورد)

correct icon تصور کنید به افرادی نیاز دارید که کار تخصصی خودشان را به درستی انجام دهند، اما از طرفی توانایی حل مشکلات و موانع را هم داشته باشند. در این صورت از کاندیدهای استخدام بپرسید درباره یکی از چالش‌های کاری‌شان توضیح بدهند. بپرسید این چالش را چطور حل کردند؟ جواب‌ها را بررسی کنید؛ این شخص برای حل چالش به تنهایی اقدام کرده، یا مثلا از تکنیک‌های طوفان فکری با سایر اعضای تیم استفاده کرده است.

پیشنهاد مطالعه: راهنمای تفویض اختیار برای مدیران


ایده کلیدی شماره ۵) مردم را تشویق کنید تا دنباله‌رو شما شوند

یکی از مراجعینم به نام لینزی یک کمپانی بزرگ محصولات مراقبت پوستی داشت. یک روز که به دفتر کارش سر زدم متوجه ناراحتی یکی از کارمندانش به نام ویلسون شدم. ویلسون طراح بسته‌بندی برند بود، و بنظر می‌رسید حالش اصلا خوب نیست. پیش او رفتم و پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ ویلسون گفت: “خیلی نگران طرح جدید است، احساس میکند لینزی این طرح را اصلا دوست ندارد. حتی شایعه‌هایی به گوشم رسیده که او از کارم نقد منفی کرده است.”

بعد از شنیدن حرف‌ها به ویلسون اطمینان دادم که این احساساتش غلط هستند. می‌دانستم که لینزی از طرح رضایت دارد، و حتی یک بار اشاره کرده بود ویلسون یک طراح نابغه است! بعد از صحبت‌هایم بغض ویلسون ترکید و یک نفس راحت کشید. در این لحظه دلیل حال خوب او چه بود؟ فیدبک مثبت. شاید تشویق کردن مساله مهمی بنظر نرسید. اما همین مساله ساده خیلی اوقات باعث ایجاد بحران در کارمندان شما می‌شود. به عنوان رهبر یک کسب‌وکار، بخشی از وظیفه شما بیان کردن بازخوردهای مثبت است.

ایده کلیدی این بخش: به اطرافیان‌تان بازخوردهای مثبت بدهید تا آن‌ها را با خودتان و کسب‌وکارتان همراه کنید.

correct icon وقتی گوگل تحقیقاتی در موضوع بهره‌وری کاری انجام داد به نتایج مشابهی رسید. آن‌ها متوجه شدند مهم‌ترین فاکتور در بهره‌وری تیم‌ها امنیت روانی است. وقتی افراد احساس امنیت و حمایت می‌کنند، کار موثرتری انجام می‌دهند. برعکس اذیت کردن، تحقیر کردن و سوءاستفاده، تاثیرات مخربی روی عملکرد کارکنان دارد. به عنوان مدیرعامل باید اطمینان حاصل کنید که در فضای کسب‌وکارتان حس امنیت و حمایت وجود دارد.

اگر به تشویق کردن عادت ندارید هیچ اشکالی ندارد. می‌توانید این مهارت را به مرور یاد بگیرید. مثلا می‌توانید برای شروع یک فایل اکسل از نام کارمندان‌ بسازید. هر موقع فیدبک مثبتی به شخصی می‌دهید آن را ثبت کنید. تلاش کنید هفته‌ای حداقل دوبار حرف مثبتی به هر کدام از کارمندان بگویید.


ایده کلیدی شماره ۶) هر چه بیشتر استخدام کنید، به مدیران و منابع انسانی بیشتری نیاز دارید

مرحله اولیه استارتاپ مثل یک مسیر ناشناخته است. دارید در این مسیر حرکت می‌کنید اما همه چیز برایتان تازه و ناشناخته است. بعد از اینکه راند اول سرمایه را جذب کنید، کم کم حس می‌کنید مسیر هموار شده و شانس موفقیت وجود دارد. همچنان ادامه می‌دهید و پیش می‌روید؛ تا جایی که می‌بینید ۵۰ نفر نیرو دارید. تیم‌ها و افراد زیادی به کسب‌وکار اضافه شده‌اند که رهبری آن‌ها بر عهده شماست. با بزرگ شدن نیروها، وقت آن رسیده که ساختاری بچینید و فکرشده عمل کنید. وگرنه همین عامل، مانع رشد شما می‌شود.

ایده کلیدی این بخش: هر چه افراد بیشتری استخدام کنید، به مدیران بیشتر و همچنین کمک‌های بیشتر از سمت واحد منابع انسانی نیاز دارید.

چرا باید حتما به فکر چیدن ساختار باشید؟ برای اینکه اطمینان حاصل کنید تمام افراد و تیم‌ها دارند به طور موثری در کنار هم کار می‌کنند. چه دلتان بخواهد و چه نه، داشتن ساختار و سلسله مراتب برای رشد ضروری است. شاید بگویید من طرفدار سلسله مراتب رایج در سازمان‌ها نیستم. اشکالی ندارد می‌توانید سیستم را براساس نیاز و صلاح کسب‌وکارتان طراحی کنید. مثلا اسپاتیفای از ساختار گروه، قبلیه و انجمن استفاده می‌کند. یا تیم فروش هاب‌اسپات با ساختار غلاف تقسیم‌بندی شده است. خلاصه اینکه شما به ساختاری بهینه از نقش‌ها و وظایف نیاز دارید.

به عنوان مثال می‌توانید رویکرد GROW را امتحان کنید. GROW یک رویکرد مربی‌گری مبتنی بر سوال است که در دهه ۱۹۸۰ توسعه پیدا کرد. برای استفاده باید:

  • اول یک هدف تعیین کنید: می‌خواهید تیم شما به چه چیزی برسد؟
  • بعد شرایط فعلی یا واقعیت را بررسی کنید: در حال حاضر چه چیزی در حال انجام است؟
  • در ادامه گزینه‌هایتان را بررسی کنید: اقداماتی که می‌توانید برای بهبود اوضاع انجام دهید کدامند؟
  • و در نهایت حرکت کنید: برنامه‌های عملیاتی چه هستند؟

correct iconخب حالا شما فریم‌ورک را چیده‌اید و برای اجرای آن می‌توانید روی مدیران‌تان تکیه کنید. اما یک نکته هم داریم! ممکن است تعداد مدیران شما خیلی بالا باشد و نتوانید مستقیما روی آموزش هر کدام کار کنید. در این شرایط باید HR یا یک سرپرست مدیران را وارد بازی کنید. این شخص می‌تواند در آنبوردینگ، آموزش و بررسی عملکرد مدیران به شما کمک کند.

وجود ساختار در سازمان چند مزیت برایتان دارد. اول اینکه کارکنان شما با بهره‌وری و رضایت بیشتری کار می‌کنند. دوم اینکه می‌توانید همچنان افراد جدیدی را وارد این ساختار کنید و بدون دغدغه پروسه استخدام را ادامه دهید. سوم اینکه تیم‌ها در کنار هم یک سیستم مدیریت قوی را شکل می‌دهند. و نهایتا با این سیستم می‌توانید به سمت رشد و توسعه بروید.


ایده کلیدی شماره ۷) برای ارزیابی از متریک‌ها استفاده کنید

در روزهای اولیه راه‌اندازی کسب‌وکار پیش‌بینی فروش و لید و سود کار آسانی نیست. مثلا تصور کنید در یک فصل فروش خوبی داشتید و با خودتان می‌گویید داریم پیشرفت می‌کنیم. اما این پیشرفت یک حالت نسبی است. شاید با انجام یک سری کارها می‌توانستید فروش بیشتری داشته باشید. اینجاست که داشتن متریک و معیار کمک‌مان می‌کند.

ایده کلیدی این بخش: استفاده از متریک‌ها فقط به معنی داشتن یک سری عدد نیست. از متریک‌‌ها استفاده کنید تا رشد و پیشرفت‌ را اندازه‌گیری کنید، و از طرفی به نهایت ظرفیت و کارایی برسید.

مبحث اندازه‌گیری شاید کمی خسته‌کننده بنظر برسد. اما استفاده از آن‌ برای پیشبرد یک بیزنس در حال رشد حیاتی است. چون به شما قدرت پیش‌بینی می‌دهد و می‌توانید برای یک رشد کارآمد و موثر برنامه‌ریزی کنید. مهم‌ترین بخشی که باید اندازه‌گیری کنید بودجه شماست. وقتی اوایل کار یک سرمایه مثلا ۲۵۰هزار دلاری جذب می‌کنید بنظر می‌رسد این بودجه تا ابد تمام نمی‌شود! اما بعد از اجاره دفترکار، استخدام تیم‌ها، خرید تجهیزات و …می‌بینید تمام بودجه نابود شد! به همین خاطر داشتن یک پلن مالی کمک‌ می‌کند تا با مشکلات این‌چنینی مواجه نشوید.

استفاده از متریک‌ها فقط برای بودجه نیست. بخش دیگری که باید مدام حواستان به آن باشد پروژه‌های کاری هستند. با اندازه‌گیری‌ دقیق می‌توانید متوجه شوید که سازمان و تیم‌ها در کجای برنامه ایستاده‌اند. برای این‌کار بهتر است از نرم‌افزار و ابزارهای مرتبط استفاده کنید. ساده‌ترین حالت ایجاد یک داشبورد در اکسل است. جایی که تیم‌ها وضعیت پروژه‌شان را آپدیت کنند و امکان رصد تمام پروژه‌ها فراهم شود.

می‌توانید این داشبورد را هفته‌ای یک یا دو بار چک کنید. علاوه بر فایده‌های اندازه‌گیری، این کار یک فایده دیگر برای خود شما دارد: ممکن است پروژه‌ها در مسیر رشد استارتاپ عوض شوند. اما عادت نظارت و مانیتور کردن تیم‌ها برای شما باقی می‌ماند.

اما اگرهیچ جوره اهل سیستم و پروسه نیستید، می‌توانید کسی را استخدام کنید که کار نظارت را برایتان انجام دهد؛ و فقط مسائل حیاتی را به شما انتقال بدهد.


ایده کلیدی شماره ۸) با یک مرحله پیش‌نیاز، درگیری‌های احتمالی با شریک‌تان را برطرف کنید

جوزی و راج در کالج با همدیگر آشنا شدند. هر دوی آن‌ها یک ایده داشتند: راه‌اندازی پلتفرم برای فروشندگان (Marketplace). بنابراین با اینکه همدیگر را خوب نمی‌شناختند، یک بیزنس مشترک راه‌اندازی کردند. بعد از راه‌اندازی، موفق شدند ۱۰ میلیون دلار جذب سرمایه کنند و پایگاه مشتریان آن‌ها کم کم رشد کرد. همه چیز عالی بنظر می‌رسید؛ فقط یک مساله وجود داشت: جوزی با کوفاندرش راج مشکل داشت.

جوزی می‌گفت: راج هر روز نزدیک ظهر به شرکت می‌آید، و بعدازظهر هم شرکت را ترک می‌کند. اگر من از کله صبح تا شب پای کارها هستم چرا او نمی‌تواند همین اصول را رعایت کند؟

کمی به توضیحات جوزی فکر کنیم. او انتظار داشت راج دقیقا عین اصول و نظم کاری خودش عمل کند. الان کاری با این نداریم که انتظار جوزی درست است یا غلط. نکته‌ای که باید برای خودمان برداریم این است: قبل از راه‌اندازی کسب‌وکار انتظاراتتان از شریک احتمالی را مرور کنید؛ و ببینید آیا طرف مقابل می‌تواند این انتظارات را برآورده کند یا نه.

 

ایده کلیدی این بخش: با یک مرحله آشنایی قبلی، درگیری‌های احتمالی آینده با شریکتان را برطرف کنید. چیزی مثل آشنایی قبل از ازدواج!

راستش تشبیه شراکت با ازدواج چندان هم بی‌ربط نیست. این دو نوع رابطه از جهات زیادی شبیه به هم هستند. اول کار در مرحله ماه عسل هستید که همه چیز تازه و پرهیجان بنظر می‌رسد. اما متاسفانه دوره ماه عسل تا ابد طول نمی‌کشد. از طرفی در هر دو رابطه گاهی درگیری و اختلافات آشکار نیستند، چیزی که رابطه را به نابودی می‌کشد درگیری و تنش‌های حل‌نشده است.

راه حل چیست؟ گفتیم اول باید دوره پیش‌نیاز آشنایی داشته باشید. یک کار دیگر این است که اختلافات و درگیری‌های احتمالی را لیست کنید. و تعیین کنید در صورت بروز این اختلافات راه‌حل مشترک شما چیست. مثلا از همدیگر بپرسید:

  • چرا می‌خواهی این استارتاپ را راه‌اندازی کنی؟
  • مهم‌ترین ارزش‌ها برای تو چیست؟
  • چرا فکر می‌کنی من شریک احتمالی خوبی برای تو خواهم شد؟
  • فرهنگ سازمانی موردنظرت را با ۳ کلمه توصیف کن
  • وقتی درباره چیزی نظر مخالف دارید باید چطور تصمیم‌گیری کنیم؟
  • و نهایتا؛ تعریف موفقیت از نظر تو چیست؟

بهتر است اول هر کدام به صورت شخصی روی این سوالات فکر کنید. در ادامه جواب‌هایتان را با همدیگر به اشتراک بگذارید. توصیه می‌کنیم سالی یک یا دو بار این لیست شراکت را مرور کنید، تا مطمئن شوید همچنان بین‌تان توافق نظر وجود دارد. داشتن این لیست مثل یک سرمایه‌گذاری بلند مدت است. پس لطفا آن را پشت گوش نیاندازید. خیلی ارزشمند است اگر همان اول راه، برای اجتناب از درگیری‌ها دستورالعمل داشته باشید. در صورت ایجاد درگیری می‌توانید برای حل بخشی از مساله، توافق‌نامه دونفره‌تان را چک کنید.


جمع‌بندی

نکات کلیدی که در کتاب کتاب from start-up to grown-up مرور کردیم به شرح زیر بودند:

قبل از اینکه استارتاپ‌ خود را به‌طور موثری رهبری کنید، باید بتوانید روی رفتار و سبک ارتباطی‌تان تسلط خوبی داشته باشید. هر چه باشد رهبری کردن افراد باید منجر به رشد آن‌ها بشود. در همین راستا نیاز دارید تعادل خوبی بین انگیزه دادن به کارکنان، و مسئولیت‌پذیری آن‌ها ایجاد کنید. هر چقدر که کسب‌وکارتان رشد می‌کند، سیستم و ساختارهای جدیدی را اضافه کنید؛ تا در مدیریت بهتر به کمک‌تان بیایند. به این ترتیب می‌توانید مطمئن باشید که همه چیز در جای درستی قرار دارد و استارتاپ شما می‌تواند در مسیر توسعه حرکت کند.

اگر به فکر توسعه استارتاپ خودتان هستید ما در فزایش آماده کمک به شما هستیم. برای شروع می‌توانید سری به صفحه منتورینگ اسکیل آپ بزنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *